امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Defunct

dɪˈfʌŋkt dɪˈfʌŋkt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
ازبین رفته، تمام شده، مرده، درگذشته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The defunct was rich.
- شخص متوفی پولدار بود.
- That company is defunct.
- آن شرکت منحل شده است.
- His theories are now completely defunct.
- نظریه‌های او اکنون کاملاً منسوخ شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد defunct

  1. adjective extinct, not functioning
    Synonyms: asleep, bygone, cold, dead, deceased, departed, done for, down the drain, exanimate, expired, gone, had it, inanimate, inoperative, invalid, kaput, late, lifeless, lost, nonexistent, obsolete, out of commission, vanished
    Antonyms: alive, existent, existing, functioning, live, operating, operative, valid, working

ارجاع به لغت defunct

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «defunct» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/defunct

لغات نزدیک defunct

پیشنهاد بهبود معانی