امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Degeneration

dɪˌdʒenəˈreɪʃn̩ dɪˌdʒenəˈreɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    degenerations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
فساد، انحطاط، تباهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- the slow degeneration of the patient's faculties
- از دست رفتن تدریجی حس‌های بیمار
- His novels are studies of the French society's degeneration.
- رمان‌های او مروری بر فساد اجتماعی فرانسه است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد degeneration

  1. noun Descent to a lower level or condition
    Synonyms: decadence, degeneracy, atrophy, declension, declination, devolution, decline, deterioration, decadency
  2. noun Passing from a more complex to a simpler biological form
    Synonyms: retrogression

ارجاع به لغت degeneration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «degeneration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/degeneration

لغات نزدیک degeneration

پیشنهاد بهبود معانی