معنی deice به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

diˈaɪs diːˈaɪs

آخرین به‌روزرسانی: ۹ بهمن ۱۴۰۲

گذشته‌ی ساده:
deiced
شکل سوم:
deiced
سوم‌شخص مفرد:
deices
وجه وصفی حال:
deicing

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: de-ice

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

یخ‌زدایی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The driver had to deice his windshield before starting the car.

- راننده مجبور شد پیش از استارت زدن خودرو، شیشه‌ی جلوی خودرو را یخ‌زدایی کند.

- to de-ice an engine

- موتور را یخ‌زدایی کردن

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت deice

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «deice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deice

لغات نزدیک deice

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند