امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Deliberation

dɪˌlɪbəˈreɪʃn dɪˌlɪbəˈreɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable formal
سنجش، بررسی، تأمل، کنکاش، مشورت، سبک‌سنگین کردن، مکث، تفکر، ژرف‌اندیشی، ژرف‌نگری، تعمق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the deliberations of a group of statesmen
- ژرف‌اندیشی گروهی از دولتمردان
- After much deliberation, she finally made up her mind and accepted the job offer.
- پس‌از تأمل فراوان، سرانجام تصمیم خود را گرفت و پیشنهاد کار را پذیرفت.
noun uncountable
حساب‌شدگی، احتیاط، متانت، وقار، آرامش
- Such decisions require much deliberation.
- این‌گونه تصمیمات نیاز به احتیاط فراوان دارد.
- I appreciate your thoughtful deliberation on this matter.
- از احتیاط متفکرانه‌ی شما در این مورد قدردانی می‌کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد deliberation

  1. noun serious thought, discussion
    Synonyms: application, attention, brainwork, calculation, care, carefulness, caution, cerebration, circumspection, cogitation, confabulation, conference, consideration, consultation, debate, forethought, heed, meditation, prudence, purpose, rap, ratiocination, reflection, speculation, study, ventilation, wariness

ارجاع به لغت deliberation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «deliberation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deliberation

لغات نزدیک deliberation

پیشنهاد بهبود معانی