امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Deplore

    dɪˈplɔːr dɪˈplɔː
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      deplored

    • شکل سوم:

      deplored

    • سوم‌شخص مفرد:

      deplores

    • وجه وصفی حال:

      deploring

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    verb - transitive
    دلسوزی کردن بر، رقت آوردن بر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - He deplored the death of his best friend for a long time.
    - او مدت‌ها بر مرگ بهترین دوست خود افسوس می‌خورد.
    - Everyone deplored the corruption in the government.
    - همه از فساد دستگاه دولت می‌نالیدند.
    - The reporters deplored the bad condition of the roads.
    - خبرنگاران از بدی وضع جاده‌ها اظهار تأسف کردند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد deplore

    1. verb regret; condemn
      Synonyms: abhor, be against, bemoan, bewail, carry on, censure, complain, cry, denounce, deprecate, disapprove of, eat one’s heart out, grieve for, hate, hurt, lament, moan, mourn, object to, repent, rue, sing the blues, sorrow over, take on, weep
      Antonyms: approve, be happy, delight, praise, rejoice, revel

    ارجاع به لغت deplore

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «deplore» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/deplore

    لغات نزدیک deplore

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی