امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Derision

dɪˈrɪʒn dɪˈrɪʒn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun
ریشخند، خندستانی، مایه خنده و تمسخر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- His foreign accent provoked the students' derision.
- لهجه‌ی خارجی او موجب تمسخر دانشجویان شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد derision

  1. noun insult, disrespect
    Synonyms: backhanded compliment, brickbat, Bronx cheer, butt, comeback, contempt, contumely, crack, dig, disdain, disparagement, dump, jab, jest, joke, laughingstock, laughter, mockery, object of ridicule, parting shot, pilgarlic, put-down, raillery, ridicule, satire, scoffing, scorn, slam, slap, sneering
    Antonyms: adulation, commendation, compliment, flattery, praise

ارجاع به لغت derision

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «derision» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/derision

لغات نزدیک derision

پیشنهاد بهبود معانی