امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Designatory

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
وابسته به تخصیص و تعیین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد designatory

  1. adjective Serving to designate or indicate
    Synonyms: denotative, denotive, designative, exhibitive, exhibitory, indicative, indicatory

ارجاع به لغت designatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «designatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/designatory

لغات نزدیک designatory

پیشنهاد بهبود معانی