امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Destiny

ˈdestɪni ˈdestɪni
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
سرنوشت، آبشخور، تقدیر، نصیب و قسمت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- It was their destiny to meet and marry each other.
- سرنوشت آنان این بود که با هم ملاقات و ازدواج کنند.
- It was the courage of our sailors that determined the destiny of that great battle.
- دلاوری ناویان ما بود که فرجام آن نبرد بزرگ را تعیین کرد.
- We know well that the destiny of our football team is in the hands of the players themselves.
- ما خوب می‌دانیم که سرنوشت تیم فوتبال در دست خود بازیکنان است.
- events that will shape the destiny of our country
- رویدادهایی که عاقبت کشور ما را شکل خواهند داد
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد destiny

  1. noun fate
    Synonyms: afterlife, break, breaks, certainty, circumstance, conclusion, condition, constellation, course of events, cup, design, divine decree, doom, expectation, finality, foreordination, fortune, future, happenstance, hereafter, horoscope, inevitability, intent, intention, karma, kismet, lot, luck, Moirai, objective, ordinance, portion, predestination, predetermination, prospect, serendipity, the stars, way the ball bounces, way the cookie crumbles, what is written, wheel of fortune, world to come
    Antonyms: choice, free will, volition

ارجاع به لغت destiny

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «destiny» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/destiny

لغات نزدیک destiny

پیشنهاد بهبود معانی