امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Devastation

ˌdevəˈsteɪʃn̩ ˌdevəˈsteɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
ویران‌سازی، ویرانگری، با خاک یکسان‌سازی، انهدام، خرابی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the devastations caused by war
- خرابی‌های ناشی از جنگ
- There was devastation on every side.
- در هر طرف خرابی وجود داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد devastation

  1. noun destruction
    Synonyms: confusion, defoliation, demolition, depredation, desolation, havoc, loss, pillage, plunder, ravages, ruin, ruination, spoliation, waste
    Antonyms: building, construction, creation

ارجاع به لغت devastation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «devastation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/devastation

لغات نزدیک devastation

پیشنهاد بهبود معانی