امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Diametric

ˌdaɪəˈmetrɪk ˌdaɪəˈmetrɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
قطری، شدید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diametric

  1. adjective opposed
    Synonyms: adverse, antipodal, antipodean, antithetical, conflicting, contradictory, contrary, contrasting, converse, counter, diametrical, facing, opposite, polar, reverse
    Antonyms: alike, coinciding, like, matching, same, similar
  2. adjective opposed, conflicting
    Synonyms: adverse, antipodal, antipodean, antithetical, contradictory, contrary, contrasting, converse, counter, facing, opposite, polar, reverse
    Antonyms: approving, coinciding, like, same, similar

ارجاع به لغت diametric

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diametric» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diametric

لغات نزدیک diametric

پیشنهاد بهبود معانی