امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Diffident

ˈdɪfɪdnt ˈdɪfɪdnt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
کم‌رو، خجالتی، سربه‌زیر، فاقد اعتمادبه‌نفس، محجوب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Don't be so diffident about your abilities!
- درباره‌ی توانایی‌های خود این همه بی‌اعتماد نباش!
- A diffident girl who wouldn't even say a word.
- دختر کمرویی که یک کلمه هم حرف نمی‌زد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diffident

  1. adjective hesitant; unconfident
    Synonyms: backward, bashful, blenching, chary, constrained, coy, demure, distrustful, doubtful, dubious, flinching, humble, insecure, meek, modest, mousy, rabbity, reluctant, reserved, retiring, self-conscious, self-effacing, sheepish, shrinking, shy, suspicious, timid, timorous, unassertive, unassuming, unassured, unobtrusive, unpoised, unsure, withdrawn
    Antonyms: bold, confident

ارجاع به لغت diffident

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diffident» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diffident

لغات نزدیک diffident

پیشنهاد بهبود معانی