امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dilated

American: daɪˈleɪtəd British: daɪˈleɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    dilates
  • وجه وصفی حال:

    dilating

معنی

adverb
فراخ‌شده، گشادشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dilated

  1. verb Add details, as to an account or idea; clarify the meaning of and discourse in a learned way, usually in writing
    Synonyms: expanded, expatiated, enlarged, widened, stretched, expounded, elaborated, labored, swollen, prolonged, lengthened, inflated, extended, amplified, developed, distended, broadened
    Antonyms: reduced, contracted, lessened, compressed, constricted
  2. verb Become wider
    Synonyms: distended

ارجاع به لغت dilated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dilated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dilated

لغات نزدیک dilated

پیشنهاد بهبود معانی