امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Diplomat

ˈdɪpləmæt ˈdɪpləmæt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    diplomats

معنی و نمونه‌جمله

noun countable B2
سیاستمدار، رجل سیاسی، دیپلمات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Most of the employees of that country's foreign ministry are professional diplomats.
- بیشتر کارمندان وزرات خارجه‌ی آن کشور دیپلمات‌های حرفه‌ای هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد diplomat

  1. noun politician, consul
    Synonyms: agent, ambassador, attaché, cabinet member, chargé d’affaires, conciliator, emissary, envoy, expert, go-between, legate, mediator, minister, moderator, negotiator, plenipotentiary, public relations person, representative, tactician

ارجاع به لغت diplomat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «diplomat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/diplomat

لغات نزدیک diplomat

پیشنهاد بهبود معانی