امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Disaccord

American: ˌdɪsəˈkɔːrd British: ˌdɪsəˈkɔːd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - intransitive
مخالف کردن، مخالفت، عدم‌توافق،ناهماهنگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disaccord

  1. noun A state of disagreement and disharmony
    Synonyms: conflict, clash, confrontation, contention, difference, difficulty, discord, discordance, dissension, dissent, dissentience, dissidence, dissonance, faction, friction, inharmony, schism, strife, variance, war, warfare
  2. verb To fail to be in accord
    Synonyms: clash, conflict, contradict, discord, jar
  3. verb To be of different opinion
    Synonyms: disagree, discord, differ, dissent, vary

ارجاع به لغت disaccord

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disaccord» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disaccord

لغات نزدیک disaccord

پیشنهاد بهبود معانی