امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Discretely

    dɪˈskriːtli dɪˈskriːtli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adverb
    (به گونه‌ای که به‌وضوح از بقیه یا سایر قسمت‌ها جدا باشد) به‌طور مجزا، به‌طور گسسته، به‌طور جداگانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - He discusses these issues jointly rather than discretely.
    - او این مسائل را به‌طور پیوسته و با هم مورد بحث قرار می‌دهد نه به‌طور مجزا و گسسته.
    - In general, one can speak about the different elements of a song discretely (the verse, the bridge).
    - به‌طور کلی، درباره‌ی عناصر مختلف آهنگ از جمله شعر و بریج می‌توان به‌صورت جداگانه صحبت کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد discretely

    1. adverb As a separate unit
      Synonyms: apart, independently, individually, separately, singly

    لغات هم‌خانواده discretely

    ارجاع به لغت discretely

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «discretely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/discretely

    لغات نزدیک discretely

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی