امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Disembarkation

ˌdɪˌsembarˈkeɪʃn̩ ˌdɪsˌembɑːˈkeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
پیاده شدن، تخلیه، باراندازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disembarkation

  1. noun The act of passengers and crew getting off of a ship or aircraft
    Synonyms: debarkation, disembarkment
    Antonyms: embarkation

ارجاع به لغت disembarkation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disembarkation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disembarkation

لغات نزدیک disembarkation

پیشنهاد بهبود معانی