امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Disgust

dɪsˈɡʌst / / dɪz- dɪsˈɡʌst / / dɪz-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    disgusted
  • شکل سوم:

    disgusted
  • سوم‌شخص مفرد:

    disgusts
  • وجه وصفی حال:

    disgusting
  • شکل جمع:

    disgusts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable C2
تنفر، نفرت، بیزاری، انزجار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Their cruelty excited our disgust.
- سنگدلی آنان انزجار ما را برانگیخت.
- Joan looked at him with disgust.
- جان به او با تنفر نگاه کرد.
- He could not tolerate the smell of garlic without a feeling of disgust.
- بدون احساس بیزاری نمی‌توانست بوی سیر را تحمل کند.
verb - transitive
بیزار کردن، متنفر کردن
- Your answers disgust me.
- پاسخ‌های شما مرا بیزار می‌کند.
- Her behavior at the party disgusted me.
- رفتار او در مهمانی مرا منزجر کرد.
- Food that is too oily disgusts one easily.
- غذای خیلی چرب آدم را زود زده می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disgust

  1. noun aversion; repulsion
    Synonyms: abhorrence, abomination, antipathy, detestation, dislike, distaste, hatefulness, hatred, loathing, nausea, nauseation, nauseousness, objection, repugnance, revolt, revulsion, satiation, satiety, sickness, surfeit
    Antonyms: admiration, appeal, desire, esteem, fondness, like, liking, loving, respect, reverence
  2. verb cause aversion; repel
    Synonyms: abominate, be repulsive, bother, cloy on, disenchant, displease, disturb, fill with loathing, gross out, insult, irk, make one sick, nauseate, offend, offend morals of, outrage, pall, pique, put off, reluct, repulse, revolt, scandalize, shock, sicken, surfeit, turn off, turn one’s stomach, upset
    Antonyms: admire, appeal, desire, esteem, like, love, respect, revere

ارجاع به لغت disgust

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disgust» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disgust

لغات نزدیک disgust

پیشنهاد بهبود معانی