امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Disk Drive

ˈdɪskˈdraɪv dɪskdraɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
کامپیوتر دیسک‌خوان، دیسک‌درایو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- She inserted a new game into the disk drive.
- او بازی جدیدی را در دیسک‌خوان قرار داد.
- He backed up his data on an external disk drive.
- او از اطلاعات خود در یک دیسک‌درایو بیرونی نسخه‌ی پشتیبان تهیه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت disk drive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disk drive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disk-drive

لغات نزدیک disk drive

پیشنهاد بهبود معانی