امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dislike

dɪsˈlaɪk dɪsˈlaɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    disliked
  • شکل سوم:

    disliked
  • سوم‌شخص مفرد:

    dislikes
  • وجه وصفی حال:

    disliking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive B1
دوست نداشتن، بیزار بودن، مورد تنفر واقع شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- I dislike crowded places.
- من از جاهای شلوغ بدم می‌آید.
- They dislike foreigners.
- آن‌ها خارجی‌ها را دوست ندارند.
- Her dislike of me was obvious.
- آشکار بود که از من بدش می‌آید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dislike

  1. noun antagonism, hatred toward something
    Synonyms: animosity, animus, antipathy, aversion, deprecation, detestation, disapprobation, disapproval, disesteem, disfavor, disgust, disinclination, displeasure, dissatisfaction, distaste, enmity, hostility, indisposition, loathing, objection, offense, opposition, prejudice, repugnance
    Antonyms: approval, like, liking, love
  2. verb be antagonistic toward something; hate
    Synonyms: abhor, abominate, antipathize, avoid, be allergic to, bear malice toward, be averse to, be turned off to, condemn, contemn, deplore, despise, detest, disapprove, disesteem, disfavor, disrelish, eschew, execrate, grossed out on, have hard feelings, have no stomach for, have no taste for, loathe, look down on, lose interest in, make faces at, mind, not appreciate, not care for, not endure, not feel like, not take kindly to, object to, regret, resent, scorn, shudder at, shun
    Antonyms: approve, like, love

ارجاع به لغت dislike

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dislike» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dislike

لغات نزدیک dislike

پیشنهاد بهبود معانی