امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dispersive

ˌdɪˈspɜrːsɪv ˌdɪˈspɜːsɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
پراکنش‌گرای، پاشش‌گرای، متمایل به متفرق شدن، پراکن‌پذیر، پاشنده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dispersive

  1. adjective Spreading by diffusion
    Synonyms: diffusing, diffusive, disseminative

ارجاع به لغت dispersive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dispersive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dispersive

لغات نزدیک dispersive

پیشنهاد بهبود معانی