امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Disquieting

    dɪsˈkwaɪətɪŋ dɪsˈkwaɪətɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    دلهره‌آور، نگران‌کننده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - The sheer size of their armed forces is a disquieting factor for neighboring countries.
    - تنها اندازه‌ی نیروهای نظامی آن‌ها برای کشورهای همسایه‌شان نگران‌کننده است.
    - disquieting factors
    - عوامل نگران‌کننده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد disquieting

    1. adjective upsetting
      Synonyms: annoying, bothersome, disconcerting, distressing, disturbing, irritating, perplexing, perturbing, troublesome, troubling, unnerving, unsettling, vexing, worrying
      Antonyms: calming, pleasing, settling, soothing

    ارجاع به لغت disquieting

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «disquieting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disquieting

    لغات نزدیک disquieting

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار