امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dissemination

ˌdɪˌseməˈneɪʃn̩ dɪˌsemɪˈneɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
انتشار، گسترش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dissemination

  1. noun distribution
    Synonyms: airing, broadcasting, circulation, diffusion, dissipation, promulgation, propagation, publication, publishing, spread
    Antonyms: collection, gathering

ارجاع به لغت dissemination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dissemination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dissemination

لغات نزدیک dissemination

پیشنهاد بهبود معانی