امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Distinguish

    dɪˈstɪŋɡwɪʃ dɪˈstɪŋɡwɪʃ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      distinguished

    • شکل سوم:

      distinguished

    • سوم‌شخص مفرد:

      distinguishes

    • وجه وصفی حال:

      distinguishing

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    verb - transitive B2
    تمییز دادن، تشخیص دادن، وجه تمایز قائل شدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Reason distinguishes man from beasts.
    - عقل باعث تمایز انسان از حیوان می‌شود.
    - He doesn't distinguish good from evil.
    - او خوب و بد را از هم تمییز نمی‌دهد.
    - He cannot distinguish between colors.
    - او رنگ‌ها را تشخیص نمی‌دهد.
    - The fog made it difficult to distinguish their shapes.
    - مه، تشخیص شکل‌های آن‌ها را مشکل می‌کرد.
    - He could not distinguish musical notes into anything other than high or low.
    - او نمی‌توانست نت‌های موسیقی را به چیزی جز زیر و بم طبقه‌بندی کند.
    - He distinguished himself in battle.
    - او در نبرد برتری خود را نشان داد.
    نمونه‌جمله‌های بیشتر
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد distinguish

    1. verb tell the difference
      Synonyms:
      tell apart distinguish differentiate discriminate identify recognize determine decide know figure out ascertain make out separate divide select judge diagnose specify place name label pinpoint spot sort out analyze estimate classify characterize mark tag set apart mark off set off part qualify finger diagnosticate tell from tell between collate determinate sift extricate individualize signalize single out singularize individuate demarcate
    1. verb discern, identify
      Synonyms:
      see notice observe identify recognize spot detect know tell view note mark discover perceive make out pick out find descry distinguish ascertain determine
    1. verb make famous
      Synonyms:
      praise honor celebrate admire acknowledge dignify immortalize pay tribute to signalize

    ارجاع به لغت distinguish

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «distinguish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/distinguish

    لغات نزدیک distinguish

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی