ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Divorcee

dəˌvɔːrˈseɪ dəˌvɔːˈsiː
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین به این شکل نیز نوشته می‌شود: divorcée

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    زن مطلقه، زن طلاق‌گرفته
    • - The divorcée moved to a new city.
    • - زن مطلقه به شهر جدیدی نقل‌مکان کرد.
    • - The divorcee had to start her life over after the split.
    • - زن مطلقه پس از جدایی مجبور شد زندگی خود را از نو شروع کند.
    • - I have started a relationship with a divorcee.
    • - من با یک زن طلاق‌گرفته رابطه برقرار کرده‌ام.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد divorcee

  1. noun A divorced woman or a woman who is separated from her husband
    Synonyms: grass-widow

لغات هم‌خانواده divorcee

ارجاع به لغت divorcee

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «divorcee» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/divorcee

لغات نزدیک divorcee

پیشنهاد بهبود معانی