ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Do-nothing

American: ˈnʌθɪŋ British: ˈduːˌnʌθɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun adjective B2
    (آدم تنبل و بیهمت) بیکاره، عاطل و باطل، بی‌عرضه
    • - We must get rid of these do-nothing employees.
    • - باید از شر این کارمندان بیکاره راحت شویم.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد do-nothing

  1. noun lazy person
    Synonyms: bum, clock watcher, couch potato, couch potato, deadbeat, good-for-nothing, goof-off, goof-off, idler, laggard, layabout, lazy person, lazybones, loafer, lotus eater, lounger, malingerer, moocher, shirker, slacker, sloth, sponger

ارجاع به لغت do-nothing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «do-nothing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/do-nothing

لغات نزدیک do-nothing

پیشنهاد بهبود معانی