ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Docket

ˈdɑːkɪt ˈdɒkɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun verb - transitive
    دفتر ثبت دعاوی حقوقی، ثبت کردن
    • - The packages have been sorted out and docketed.
    • - بسته‌ها دسته‌بندی و برچسب‌نویسی شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد docket

  1. noun program, agenda
    Synonyms: calendar, card, schedule, tab, tally, ticket, timetable

ارجاع به لغت docket

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «docket» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/docket

لغات نزدیک docket

پیشنهاد بهبود معانی