شکل جمع:
doorsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دستهی در، دستگیرهی در
چکش در، کوبهی در، حلقهی در
(در نمایش و کنسرت و غیره) دم در ایستادن (و بلیطها را گرفتن یا مردم را راهنمایی کردن)
(کسی را) مقصر شناختن، گناهی را به گردن کسی انداختن
(تقصیر یا گناه و غیره) به گردن کسی بودن
(از) خانهای به خانهی دیگر، خانه به خانه
کسی را (از جایی) بیرون کردن، مرخص کردن
shut (or slam) the door on someone's face
با کسی ترک صحبت یا مراوده کردن، در را توی روی کسی بستن
راه دستیابی به چیزی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «door» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/door