ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Dormitory

ˈdɔːrmətɔːri ˈdɔːmətri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dormitories

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    خوابگاه
    • - dormitory life
    • - زندگی خوابگاهی، زندگی در خوابگاه
    • - That dormitory had strict rules.
    • - آن خوابگاه قوانین سختگیرانه‌ای داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dormitory

  1. noun living quarters
    Synonyms: bedroom, dorm, dorm room, sleeping quarters

ارجاع به لغت dormitory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dormitory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dormitory

لغات نزدیک dormitory

پیشنهاد بهبود معانی