ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Dorsal

ˈdɔːrsl ˈdɔːsl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more dorsal
  • صفت عالی:

    most dorsal

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    پشتی، مربوط به پشت
    • - dorsal fin
    • - (ماهیان) باله‌ی پشتی
    • - dorsal vein
    • - سیاهرگ پشتی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dorsal

  1. adjective Belonging to or on or near the back or upper surface of an animal or organ or part
    Synonyms: abaxial, gluteal, posterial, sciatic
    Antonyms: adaxial, ventral

ارجاع به لغت dorsal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dorsal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dorsal

لغات نزدیک dorsal

پیشنهاد بهبود معانی