ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Dour

daʊr / / dʊr dʊə / / ˈdaʊə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    سخت، خیره‌سر، سرسخت، لجوج
    • - a dour old maid
    • - یک دختر کج‌خلق و خانه‌مانده
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dour

  1. adjective gloomy, grim
    Synonyms: bleak, crabbed, dismal, dreary, forbidding, glum, hard, harsh, morose, saturnine, severe, sour, stringent, sulky, sullen, surly, ugly, unfriendly
    Antonyms: bright, cheerful, cheery, happy

ارجاع به لغت dour

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dour» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dour

لغات نزدیک dour

پیشنهاد بهبود معانی