امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Down-and-out

    ˌdaʊnəˈnaʊt ˌdaʊnəˈnaʊt
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    این لغت به شکل down and out نیز نوشته می‌شود.

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective idiom noun phrase countable C2
    دچار فلاکت، آس‌وپاس، فلک‌زده، بدبخت، بی‌خانمان، مفلوک

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - Despite being down and out, she refused to give up on her dreams.
    - علی‌رغم بی‌خانمان بودن، حاضر نشد از رؤیاهایش دست بکشد.
    - a down-and-out loser
    - یک بازنده‌ی آس‌وپاس
    - Down and out in Paris and London
    - آس‌وپاس‌ در پاریس و لندن
    - After losing his job, he felt down and out for weeks.
    - او پس‌از از دست دادن شغل خود، برای هفته‌ها احساس فلاکت می‌کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد down-and-out

    1. adjective destitute
      Synonyms: bankrupt, beaten, beggared, broke, broken, defeated, derelict, destitute, finished, impoverished, in the gutter, in the poorhouse, in the red, insolvent, moneyless, needy, on the skids, out of funds, outcast, penniless, poverty-stricken, ruined, vagabond, vagrant
      Antonyms: rich, wealthy, well-to-do

    ارجاع به لغت down-and-out

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «down-and-out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/down-and-out

    لغات نزدیک down-and-out

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی