امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Drawback

ˈdrɑːbæk ˈdrɔːbæk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    drawbacks

معنی و نمونه‌جمله

noun adverb countable C1
اشکال، مانع، زیان، بی‌فایدگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Slow drying is the chief drawback of this paint.
- دیر خشک شدن عیب عمده‌ی این رنگ است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drawback

  1. noun disadvantage
    Synonyms: check, defect, deficiency, detriment, difficulty, disability, evil, failing, fault, flaw, fly in the ointment, handicap, hindrance, hitch, ill, impediment, imperfection, inconvenience, lack, nuisance, obstacle, shortcoming, snag, stumbling block, trouble, weakness
    Antonyms: advantage, benefit, boon, extra, perfection

ارجاع به لغت drawback

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drawback» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drawback

لغات نزدیک drawback

پیشنهاد بهبود معانی