امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Drawing

ˈdrɑːɪŋ ˈdrɔːɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    draws
  • شکل سوم:

    drawn
  • سوم‌شخص مفرد:

    draw
  • شکل جمع:

    drawings

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
ترسیم، طرح، هنر طراحی، تابلو نقاشی، رسم، نقشه‌کشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a pencil drawing of his sister
- تصویر مدادی خواهرش
noun countable
قرعه‌کشی
- A drawing will be made to determine the winner.
- برای تعیین برنده قرعه‌کشی خواهد شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drawing

  1. noun illustration
    Synonyms: cartoon, commercial art, comp, delineation, depiction, design, doodle, etching, graphics, layout, likeness, outline, painting, picture, portrayal, representation, sketch, storyboard, study, tracing, work of art

ارجاع به لغت drawing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drawing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drawing

لغات نزدیک drawing

پیشنهاد بهبود معانی