گذشتهی ساده:
driftedشکل سوم:
driftedسوم شخص مفرد:
driftsوجه وصفی حال:
driftingکمکم از هم جدا شدن، کمکم با هم غریبه شدن
کمکم به خواب رفتن، در خواب فرورفتن، چرت زدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drift» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drift