معنی driveway به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈdraɪvweɪ ˈdraɪvweɪ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

راه اختصاصی، راه ورودی، راه عبور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The car was parked in the driveway.

- ماشین در راه ورودی پارک شده بود.

- She walked up the driveway to reach the front door.

- او در راه اختصاصی رفت تا به در ورودی رسید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد driveway

noun drive

Synonyms: entrance

ارجاع به لغت driveway

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «driveway» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/driveway

لغات نزدیک driveway

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی