معنی drug dealer (or pusher) به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈdrʌɡ ˌdiːlər ˈdrʌɡ ˌdiːlə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

دلال مواد مخدر، موادفروش، فروشنده‌ی مواد مخدر، (عامیانه) ساقی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Investigators are trying to find the drug dealer who supplied him with the heroin

- مأموران تحقیق در تلاش برای پیدا کردن فروشنده‌ی مواد مخدری هستند که هروئین را در اختیار او قرار داده بود.

- The drug dealer was sentenced to life imprisonment.

- فروشنده‌ی مواد مخدر به حبس ابد محکوم شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد drug dealer (or pusher)

noun person who sells illegal narcotics

Synonyms: bagman, candy man, connection, dealer, dope peddler, dope pusher, drug peddler, drug seller, drug supplier, drug trafficker, man, pusher, source

ارجاع به لغت drug dealer (or pusher)

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «drug dealer (or pusher)» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/drug-dealer-or-pusher

لغات نزدیک drug dealer (or pusher)

- drug
- drug addict
- drug dealer (or pusher)
- drug interaction
- drug rehabilitation

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند