امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Duckbill

    ˈdʌkˌbɪl ˈdʌkbɪl
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین می‌توان در معنای اول از platypus و در معنای دوم از duck-billed dinosaur یا hadrosaur به‌ جای duckbill استفاده کرد.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    جانورشناسی پلاتی‌پوس، نوک‌اردکی، اُرنی‌تُرَنگ
    لیست لغات مرتبط با جانورشناسی در انگلیسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - I saw a duckbill swimming in the river while I was hiking in Tasmania.
    - وقتی در تاسمانی پیاده‌روی می‌کردم، یک نوک‌اردکی را دیدم که در رودخانه شنا می‌کرد.
    - The zoo has a new exhibit featuring a family of duckbills from Australia.
    - این باغ وحش نمایشگاه جدیدی دارد که خانواده‌ای از پلاتی‌پوس‌ها را از استرالیا را به نمایش می‌گذارد.
    noun countable
    جانورشناسی اردک‌منقاران (نوعی دایناسور)
    - Fossils of the duckbill have been found in various locations around the world.
    - فسیل‌های اردک‌منقاران در مکان‌های مختلف در سراسر جهان پیدا شده است.
    - The duckbill's teeth were adapted for grinding plant material for digestion.
    - دندان‌های اردک‌منقاران برای جویدن مواد گیاهی برای هضم مناسب بود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد duckbill

    1. noun Primitive fish of the Mississippi valley having a long paddle-shaped snout
      Synonyms: paddlefish, Polyodon spathula
    2. noun Small densely furred aquatic monotreme of Australia and Tasmania having a broad bill and tail and webbed feet; only species in the family Ornithorhynchidae
      Synonyms: platypus, duckbilled platypus, duck-billed-platypus, ornithorhynchus-anatinus
    3. adjective Having a beak resembling that of a duck
      Synonyms: duck-billed

    ارجاع به لغت duckbill

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «duckbill» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/duckbill

    لغات نزدیک duckbill

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی