امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dump

dʌmp dʌmp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    dumped
  • شکل سوم:

    dumped
  • سوم‌شخص مفرد:

    dumps
  • وجه وصفی حال:

    dumping
  • شکل جمع:

    dumps

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C2
ریختن، خالی کردن، توده کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The truck dumped the bricks with an ear- rending noise.
- کامیون آجرها را با صدای گوش‌خراشی خالی کرد.
- Protesters dumped the first shipload of tea into the sea.
- اعتراض‌کنندگان اولین محموله‌ی چای کشتی را به دریا ریختند.
verb - transitive
با بی‌مسئولیتی کسی را ول کردن، ترک کردن
- He dumped his mistress and took a new one.
- معشوق خود را ول کرد و معشوق تازه‌ای گرفت.
verb - transitive
جنس را (برای رقابت) به قیمت خیلی ارزان فروختن، بازارشکنی کردن
- He accused the Japanese of dumping their watches on the French market.
- ژاپنی‌ها را متهم کرد که ساعت‌های خود را زیر قیمت تمام‌شده به بازار فرانسه ریخته‌اند.
verb - transitive
کامپیوتر روبرداری، روبرداری کردن از حافظه، تخلیه کردن حافظه
noun countable
زباله، آشغال، آشغالدانی
- the city dump
- آشغال‌دانی شهر
- Their house is a dump.
- خانه‌ی آن‌ها آشغال‌دونی است.
noun countable
تفکر، خیال
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dump

  1. noun junkyard
    Synonyms: ash heap, cesspool, depot, dumping ground, garbage lot, junk pile, magazine, refuse heap, rubbish pile, swamp
  2. noun slummy establishment
    Synonyms: hole, hovel, joint, mess, pigpen, pigsty, shack, shanty, slum, sty
  3. verb drop, throw away
    Synonyms: cast, chuck, clear out, deep-six, deposit, discard, discharge, dispose of, ditch, drain, eject, empty, evacuate, expel, exude, fling, fling down, get rid of, jettison, junk, leave, let fall, scrap, throw down, throw out, throw overboard, tip, unload, unpack
    Antonyms: hold, keep, maintain, save

Phrasal verbs

  • dump on

    (عامیانه) خوار و خفیف کردن، تحقیر کردن

Collocations

  • ammunition dump

    انبار مهمات، زاغه‌ی مهمات

    انبار مهمات

Idioms

ارجاع به لغت dump

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dump» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dump

لغات نزدیک dump

پیشنهاد بهبود معانی