امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dusky

ˈdʌski ˈdʌski
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
تاریک، مبهم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a dusky brown
- قهوه‌ای تیره
- a dusky twilight
- شفقی تیره و تار
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dusky

  1. adjective dark-hued; murky
    Synonyms: adusk, bistered, bleak, brunette, caliginous, cheerless, cloudy, crepuscular, dark, dark-complexioned, darkish, desolate, dim, dismal, dull, funereal, gloomy, joyless, lightless, obscure, overcast, sable, shadowy, shady, swart, swarthy, tenebrous, twilight, twilit, unilluminated, veiled
    Antonyms: bright, clear, light

ارجاع به لغت dusky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dusky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dusky

لغات نزدیک dusky

پیشنهاد بهبود معانی