امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dwelling

ˈdwelɪŋ ˈdwelɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    dwelled
  • شکل سوم:

    dwelled
  • سوم‌شخص مفرد:

    dwells
  • شکل جمع:

    dwellings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal
اقامتگاه، محل اقامت، مسکن، منزل، محل سکونت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- His permanent dwelling is in Kurdistan.
- اقامتگاه دائم او در کردستان است.
- Welcome to my humble dwelling.
- به منزل محقر من خوش آمدید.
- summer dwelling
- محل اقامت تابستانی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dwelling

  1. noun home
    Synonyms: abode, castle, commorancy, den, digs, domicile, dump, establishment, habitat, habitation, haunt, hole in the wall, house, lodging, pad, quarters, residence, residency

ارجاع به لغت dwelling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dwelling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dwelling

لغات نزدیک dwelling

پیشنهاد بهبود معانی