امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Dyad

ˈdaˌjæd ˈdaɪæd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable formal
جفت، زوج، دو تا (هر چیز دوتایی یا دوبخشی که به عنوان یک چیز واحد در نظر گرفته شود) (به‌ویژه زن و شوهر)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- The dyad of best friends had known each other since childhood.
- دو تا دوست صمیمی از کودکی یکدیگر را می‌شناختند.
- The police officer approached the suspicious dyad loitering outside the store.
- افسر پلیس به زوج مشکوکی که در بیرون فروشگاه بی‌هدف پرسه می‌زدند، نزدیک شد.
noun countable
زیست‌شناسی (ژنتیک) دوتایه (آنچه پس از جدایی چهارتایه در نخستین تقسیم کاستمانی (میوزی) به دست می‌آید)
- the separation of a dyad into two homologous chromosomes
- تقسیم دوتایه به دو کروموزوم همولوگ
- The dyad observed under the microscope indicated successful meiotic division.
- دوتایه‌ی مشاهده‌شده در زیر میکروسکوپ نشان‌دهنده‌ی تقسیم موفقیت‌آمیز میوز بود.
noun
ریاضی دویی، زوج
- In linear algebra, a dyad is a matrix with only two columns and two rows.
- در جبر خطی، دویی ماتریسی است که فقط دو ستون و دو ردیف دارد.
- The algebraic structure of a dyad is often used to model binary relations in mathematics.
- از ساختار جبری یک زوج اغلب برای مدل‌سازی روابط دوتایی در ریاضیات استفاده می‌شود.
noun
شیمی دوظرفیتی، دووالانسی (اتم یا عنصر یا رادیکال)
- In a diatomic molecule, two atoms of the same element form a dyad.
- در یک مولکول دو اتمی، دو اتم از یک عنصر یک دووالانسی را تشکیل می‌دهند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dyad

  1. noun Two items of the same kind
    Synonyms: couple, pair, twosome, twain, brace, span, yoke, couplet, distich, duo, duet, duad

ارجاع به لغت dyad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dyad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dyad

لغات نزدیک dyad

پیشنهاد بهبود معانی