امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Eared

ˈɪrd ɪəd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
گوش‌دار، (گیاه‌شناسی) خوشه‌دار، خوشه‌کرده، سنبله‌دار
- long-eared
- گوش دراز
- red-eared
- دارای گوش سرخ
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eared

  1. adjective Having ears (or appendages resembling ears) or having ears of a specified kind; often used in combination
    Synonyms: aurate, spiked, auriculate, dog-eared, having earlike appendages, spicate
    Antonyms: earless

ارجاع به لغت eared

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eared» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eared

لغات نزدیک eared

پیشنهاد بهبود معانی