گذشتهی ساده:
ebbedشکل سوم:
ebbedسومشخص مفرد:
ebbsوجه وصفی حال:
ebbingشکل جمع:
ebbsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در حال زوال (یا ضعف)، در کمترین یا پایینترین حد
جزر و مد، فروکشند و برکشند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ebb» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ebb