امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Elapse

ɪˈlæps ɪˈlæps
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    elapsed
  • شکل سوم:

    elapsed
  • سوم‌شخص مفرد:

    elapses
  • وجه وصفی حال:

    elapsing

معنی و نمونه‌جمله

verb - intransitive C2
گذشتن، منقضی شدن، سپری شدن، سقوط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Five years elapsed before I heard from him again.
- پنج سال گذشت تا دوباره از او خبر یافتم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد elapse

  1. verb go by; slip away
    Synonyms: expire, flow, glide by, lapse, pass, pass away, pass by, roll by, roll on, run out, transpire, vanish

ارجاع به لغت elapse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «elapse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/elapse

لغات نزدیک elapse

پیشنهاد بهبود معانی