معنی elderberry به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈeldərˌberi ˈeldərˌberi ˈeldəbri

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

میوه آقطی، انگور کولی، الدربری (نوعی میوه از خانواده‌ی توت‌ها که خواص درمانی هم دارد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- I made a delicious elderberry pie for dessert.

- برای دسر یک پای الدربری خوشمزه درست کردم.

- elderberry wine

- شراب انگور کولی

- The elderberry plant is commonly found in North America.

- گیاه آقطی معمولاً در آمریکای شمالی یافت می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد elderberry

noun A common shrub with black fruit or a small tree of Europe and Asia; fruit used for wines and jellies

Synonyms: bourtree, black elder, common elder, European elder, sambucus-nigra

ارجاع به لغت elderberry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «elderberry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/elderberry

لغات نزدیک elderberry

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی