امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Electronically

    iˌlekˈtrɑːnɪkli ˌelekˈtrɒnɪkli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adverb B2
    (با استفاده از تجهیزات یا وسایل الکترونیکی) به‌طور/به‌صورت الکترونیکی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - 80 percent of tolls are paid electronically.
    - ۸۰ درصد عوارض به‌صورت الکترونیکی پرداخت می‌شود.
    - The device allows doctors to electronically send prescriptions to local pharmacies.
    - این دستگاه به پزشکان اجازه می‌دهد نسخه‌ها را به‌طور الکترونیکی به داروخانه‌های محلی ارسال کنند.
    adverb
    (به گونه‌ای که به الکترون‌ها مربوط می‌شود) به‌طور الکترونی
    - Molecules that can accept energy to form electronically excited states.
    - مولکول‌هایی که می‌توانند انرژی را به‌منظور تشکیل حالت‌های برانگیخته به‌طور الکترونی، بپذیرند.
    - machine learning for electronically excited states of molecules
    - یادگیری ماشینی (ML) برای حالت‌های برانگیخته به‌طور الکترونی مولکول‌ها
    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات هم‌خانواده electronically

    ارجاع به لغت electronically

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «electronically» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/electronically

    لغات نزدیک electronically

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خط شیار خفت عقل خلع کسوت کردن خلوت شکنی خم کردنی خموشگری کردن خمیده شدن خوابکی بودن خواهکاره خود بزرگ شمار خود را خفیف کردن خود پدافند خودآئینی خودآموز خوداتکا خودانگیزانه خودایمن خودپوش خودپیشاوری خوراک پیک نیک خورشید ماهی خورگرفت کردن خوش آمدگری خوش بنیه گی خوشبینی گرایی خوشکامساز خون روش داشتن خونخوار شدن خونرنگزا خیره چشمی خیززدن خیزش موشک