امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Electroplate

iˈlektroʊpleɪt ɪˈlektrəʊpleɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    electroplated
  • شکل سوم:

    electroplated
  • سوم‌شخص مفرد:

    electroplates
  • وجه وصفی حال:

    electroplating

معنی

noun verb - transitive adjective
آب فلز دادن، فلز آب‌داده، آب‌کاری کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت electroplate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «electroplate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/electroplate

لغات نزدیک electroplate

پیشنهاد بهبود معانی