امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Eleemosynary

    ˌelɪiːˈmɒsɪnəri ˌelɪiːˈmɒsɪnəri
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective formal
    خیراتی، صدقاتی، صلواتی، خیرات‌شده، صدقه‌شده، خیرات‌دهنده، صدقه‌دهنده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The eleemosynary donation was used to fund the construction of a new school building.
    - کمک خیرات‌شده‌ی اولیه برای ساخت یک ساختمان جدید مدرسه استفاده شد.
    - The eleemosynary organization provided financial assistance to the underprivileged.
    - سازمان خیرات‌دهنده به محرومان کمک مالی می‌کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد eleemosynary

    1. adjective Of or concerned with charity
      Synonyms: philanthropic, charitable, benevolent, altruistic, beneficent, tributary, gratuitous, philanthropical
    2. adjective Of, relating to, or dependent on charity.
      Synonyms: benevolent

    ارجاع به لغت eleemosynary

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «eleemosynary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eleemosynary

    لغات نزدیک eleemosynary

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار