امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Emblematic

ˌembləˈmætɪk ˌembləˈmætɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more emblematic
  • صفت عالی:

    most emblematic

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
( emblematical ) مشعر، حاوی، نشانه، حاکی، کنایه‌دار، رمزی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The crown is emblematic of monarchy.
- تاج نشانه‌ی سلطنت است.
- a free discussion which is emblematic of democracy...
- بحث آزاد که نمایشگر آزادی است ...
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد emblematic

  1. adjective Serving as a symbol
    Synonyms: symbolic, emblematical, symbolical, typical, representative, exemplary, indicative, typic

ارجاع به لغت emblematic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emblematic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/emblematic

لغات نزدیک emblematic

پیشنهاد بهبود معانی