امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Embrocate

ˈembroʊkeɪt ˈembrəʊkeɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
روغن‌مالی کردن، تدهین کردن، شستشو دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد embrocate

  1. verb Administer an oil or ointment to ; often in a religious ceremony of blessing
    Synonyms: anoint, inunct, oil, anele

ارجاع به لغت embrocate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «embrocate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/embrocate

لغات نزدیک embrocate

پیشنهاد بهبود معانی